قلب حساب و کتاب داره...
فی الاحکام القلب
[قسمت اول از] متن
قال الصادق علیه السلام: اعراب القلوب على أربعة انواع، رفع و فتح و خفض و وقف. فرفع القلب فی ذکر اللَّه تعالى، و فتح القلب فی الرضاء عن اللَّه، و خفض القلب فی الاشتغال بغیر اللَّه، و وقف القلب فی الغفلة عن اللَّه.
أ لا ترى ان العبد اذا ذکر اللَّه بالتعظیم خالصا، ارتفع کل حجاب کان بینه و بین اللَّه تعالى من قبل ذلک، و اذا انقاد القلب لمورد قضاء اللَّه تعالى بشرط- الرضاء عنه کیف ینفتح بالسرور و الروح و الراحة، و اذا اشتغل قلبه بشىء من أسباب الدنیا کیف تجده اذا ذکر اللَّه بعد ذلک و آیاته منخفضا مظلما کبیت خراب خلو لیس فیه عمران و لا مونس، و اذا غفل عن ذکر اللَّه تعالى کیف تراه بعد ذلک موقوفا محجوبا قد قسا و اظلم منذ فارق نور التعظیم.
ترجمه
(باب دوم در احکام و محمولات قلوب) همین طورى که کلمات علائمى دارند که دلالت مىکنند بر حالات مختلف که به اقتضاى عوامل مختلف پیدا مىشوند از حال رفع و نصب و جر و وقف کلمات: قلوب و دلها نیز به تناسب خود علائم و اعرابهائى دارند، که دلالت مىکنند بر ظهور مراتب و مکنونات قلب. حضرت صادق (ع) فرمود: اعراب قلوب بر چهار نوع است: رفع و فتح و خفض و وقف.
حالت رفع قلوب: در صورتیست که در ذکر و یاد خدا باشد.
حالت فتح: در موردیست که از پروردگار خود راضى باشد.
حالت خفض: در حالیست که به غیر خدا متوجه و مشغول باشد.
حالت وقف: آن وقتیست که از خداى خود غافل باشد.
آیا نمىبینى که چون انسان در یاد خدا بود و او را روى خلوص نیت و محبت تجلیل و تعظیم کند: چگونه حجابها و موانعى که در میان او و خدا بود بر طرف شده، و قلب به سوى خدا مرتفع و متوجه گردد.
و چون در مقابل قضا و حکم خدا راضى و تسلیم گشت، چگونه قلب انسان منفتح و باز شده، و حالت سرور و آرامش و اطمینان پیدا مىکند.
و هنگامى که انسان مشغول امور دنیوى و متوجه به شهوات و زخارف دنیا شد؛ مىبینى که چگونه در مقابل ذکر خدا و آیات او محجوب و منخفض و تاریک است، مانند اطاقى که مخروبه و خالى بوده و اثرى از انس و عمران و سکنى در آن نباشد. و چون انسان از یاد خدا غفلت ورزید،: چگونه مىیابى آن را که متوقف و سر پوشیده و ظلمانى گشته، و اثرى از انوار عظمت و جلال در آن پیدا نمىشود.
شرح
آرى ذکر خدا وسیله علو و بلند پروازى قلب است، و این حالت رفع قلب است.
و رضا و انقیاد موجب گشایش و وسع و بهجت است، و این حالت فتح قلب است. و اعراض از خدا و اشتغال به غیر او سبب خفض و سقوط و محبوبیت است، و این حالت خفض و جر است. و غفلت و جهالت ملازم با وقف و قساوت و محجوبیت است، و این حالت وقف و سکون قلب است. پس شخص سالک باید متوجه باشد که، ذکر خدا (ذکر لفظى و ذکر قلبى) یگانه وسیله ترقى و تعالى نفس انسانى از آلودگیهاى طبیعت و تاریکیهاى غفلت است، و به این وسیله (مخصوصا ذکر و یاد قلبى و توجه دائمى به سوى پروردگار جهان) مىتواند خود را از گرداب و امواج خطرناک زندگى مادى نجات بدهد. و چون به ساحل نجات رسید، براى گشایش ابواب فیض و رحمت غیبى، و درک انوار الهى، مىباید حالت رضا و تسلیم را در مقابل اوامر تشریعى و تکوینى خداوند متعال به- خود گرفته، و به این وسیله حجابهاى دل را بر کنار کرده، و موانع دید و پردههاى ارتباط را بر طرف سازد. و علامتهاى این دو حالت را به طور دقیق بررسى کند.
من کیستم که چشم گشایم به روى تو* این بس که مىکنم به زبان گفتگوى تو پایم چو سوده شد به رهت بعد این چو اشگ* غلطم به خون و خاک پى جستجوى تو
[قسمت دوم از] متن
فعلامة الرفع ثلاثة أشیاء: وجود الموافقة و فقد المخالفة و دوام الشوق.
و علامة الفتح ثلاثة اشیاء: التوکل و الصدق و الیقین.
و علامة الخفض ثلاثة اشیاء: العجب و الریاء و الحرص.
و علامة الوقف ثلثة اشیاء: زوال حلاوة الطاعة و عدم مرارة المعصیة و التباس علم الحلال و الحرام.
ترجمه
و اما علائم رفع و فتح و خفض و وقف قلب:
پس علامت رفع (ذکر خدا) سه چیز است: موافقت کردن با فرمان و خواست پروردگار، ظاهر نشدن خلاف، و پیوسته اشتیاق لقاء و حضور داشتن.
و علامت فتح (راضى بودن) نیز سه چیز است: توکل به خدا کردن، به درستى و راستى قدم برداشتن، به حکومت و نفوذ و حکم پروردگار یقین داشتن.
و علامت خفض (اشتغال به غیر خدا) نیز سه چیز است: خود بینى، خود- نمائى، حریص شدن به زندگى دنیا.
شرح
کسى که پیوسته متذکر و در یاد خدا است، قهرا در همه حرکات و اعمال خود، موافقت او را منظور داشته، و حضور و لقاء او را خواهانست.
و کسى که از خداى خود راضى است، در کارهاى خود او را وکیل قرار داده، و با نهایت اطمینان و یقین وظائف خود را به آن طورى که هست انجام مىدهد.
پس ذکر خدا و در یاد خدا بودن هرگز با خلاف و عصیان و محجوبیت سازگار نیست، چنان که حالت رضا داشتن مستلزم تسلیم بودن و توکل کردن و تن دادن به فرمان او است.
و در مقابل کسى که از پروردگار متعال اعراض کرده و به زندگى دنیا مشغولست، قهرا غرق خود نمائى و خود بینى و محبت دنیا خواهد بود. و کسى که در وادى غفلت و جهالت است، مفهوم لذت در عبادت و گرفتگى و ناراحتى در معصیت را نفهمیده، و در میان وظائف و فرائض خود که لازم است و آنچه حرام و ممنوع است فرقى نخواهد گذاشت.
مصباح الشریعة / ترجمه مصطفوى، متن، ص: 10
- ۹۳/۰۳/۱۱
سید علی هستم از لاین
وبلاگ زیبایی داری اگه تمایل داشتید اطلاع یدید تبادل لینک کنیم